کتاب درک یک پایان

اثر جولین بارنز از انتشارات قاصدک صبا - مترجم: نیلوفر داد-داستان فلسفی

تونی وبستر عادی بودن زندگی‌اش را پذیرفته: کار و بازنشستگی، ازدواج و طلاقی دوستانه. اما او هم مثل ما جوانی‌اش را درون خود نگه داشته و به سالمندی رسیده است. مهم‌ترین واقعه‌ی عمرش دوستی با ایدریئن تیزهوش و مستعد فاجعه است. چهل سال بعد دفتر خاطرات همین دوست که طبق وصیت‌نامه به او واگذار شده، او را برمی‌انگیزد تا زندگی خود را بازخوانی کند. کتاب «درک یک پایان» آخرین اثر جولین بارنز است که در سال ۲۰۱۱ منتشر شد و جایزه «من بوکر» را نصیب خود کرد


خرید کتاب درک یک پایان
جستجوی کتاب درک یک پایان در گودریدز

معرفی کتاب درک یک پایان از نگاه کاربران
من در کمین نشسته نشسته بودم؛ دوجانبه هنوز قابل توجه است دیدگاه صندلی پنجره من جذاب بود. در مسیر موازی، یک قطار فقط کشیده بود. محفظه همسایه یک کولاژ پویا از مردم، چمدان ها، چرخ دستی ها، غذا و جادوگر جنجالی بود. دو پسر بچه دار بود که برای صندلی پنجره مبارزه می کرد. و یک مامان بود که ترجیح می داد کودکش را به خواب ببرد. پدربزرگش به روزنامه اش خیره شده بود و دو دختر در محوطه ی مجاور آنجا بودند ... | BLUR. قطار یک ضربه شلاق زد، سقوط کولاژ را به تاریکی فرو برد. در چند ثانیه رفته بود من هنوز منتظر قطارم بودم که شروع کنم. پس از رسیدن یک سیگنال واضح، قطار دیگری به سمت من فرود آمد. جالب توجه است، دوباره در سراسر پنجره نگاه کردم. آه ... دو دختر. بله، آنها کمی متفاوت نگاه کردند. با این حال، آنها گوش دادن به موسیقی از همان Walkman، آنها یک گوشی را به هر یک از لوب های ظریف خود را وصل کرده بود. من کمی در صندلی خود تنظیم کردم تا بتوانم از طریق چشمان من یک جلوی وسیع تر قطار را ببندم و پنجره سوم را به سمت چپم کشیدم. یک مرد متوسط ​​ساله با یک قاشق کوچک کتاب خواند. و نام کتاب \"...\" بود. این قطار نیز به سرعت در حال حرکت است. قطار ما هنوز به پایین سوت بود، اما من عجله نداشتم. ساعت من را چک نمی کردم، زمان من شروع نشد. این تنها به دلیل اینکه من در حال چرخش موتورسیکلتهای جادویی بودم، به این نتیجه رسیدم. زدن یک بدن طولانی از چندین قسمت، به زودی به زانو درآورد، من را در شکمم حرکت می داد و به صندلی راننده می نشست. و سپس، من آن را به راه انتخاب من هدایت و نشان می دهد روز بسیار شلوغ است، قطار دیگری توسط طرف من متوقف شد. من از طریق پنجره های نرده ای که در موضوع آشنایی به دوخته بود نگاه کردم. من گردنم را مثل یک حیوان دایره ای محکم کردم تا وقتی که کسی روی شانه هایم شلیک کرد مرد را با یک کتاب قرار داد. \"مسی، آیا شما نمی میرید؟\" \"اوه! چرا؟ آیا موتور ما یک خطا ایجاد کرده است؟ â € œNo.â € â € â € â € â € â € â € â € â € â € â € â € â € â € â € â € â € ™ آیا زمان تغییر قطار â € œNo.â € â € œIhere وجود دارد انحراف در مسیر؟ â € œNo.â € â € œWhy on earth شما می خواهید از من بپرسید که پس از آن؟ â € œBecause ما به آخرین ایستگاه ما رسیده است، خانم. قطار متوقف می شود در اینجا.â € ------- اغلب ما فکر می کنم با سوار شدن به قطار پایدار از عشق، فداکاری و بخشش، ما می توانیم اقتدار دشوار را به عنوان قضاوت در مورد ناوگان مخرب مردم در طرف دیگر مسیر. اما گاهی اوقات، همه ما در نهایت انجام می دهیم، مسیری غریب از سوء تفاهم، خود و بد گویی، خودمان را می گذاریم و به ایستگاه ایده ای که در آن هیچ عقب نشینی وجود ندارد، می رویم. بارنز یک داستان قشنگ از عناصر ناسازگار زندگی تونی وبستر و ورونیکا فورد را طی یک دوره چهل ساله بافته می کند. توني بدون سر و صدا و ورونیکای آتشین 20 سالگی با عشق و اشتیاق اشتباه ارتباط داشتند؛ تونی تسلیم شده و ورونیکای متعلق به شصت ها توسط آدریان فین متصل شده است. واقعیت ها، با توجه به مرگ فین، پس از چهار دهه، آنها را در چنین پابرهنه ای پریشان می کند که اعتقاد به درستی آنها در مبارزه مستقیم با زندگی آنهاست. مخلوط با تکه های دوست داشتنی دوستان و لکه های نارضایتی ازدواج، ملافه به طور تصادفی این دو را در غم و اندوه غلیظ سیاه و سفید از غرور ناقص و همچنین عطر سفید از وضوح نهایی را پوشش می دهد. با این حال، زندگی هرگز لبخند را از لب های ما دزدی می کند و از این رو، بارنز تسهیلات متناوب را برای تونیا ریملینگ فراهم می کند با خدمت سخاوتمندانه از طنز و جذابیت. تبادل نظر با دوستانش، الکس و کالین، خانواده فورد، همسرش، دختر، نوه و حتی وکیل او، سبب خوشبختی می شوند. اما طنز بودن هرگز نادری درک نادرست و ناتوانی شدید را تشدید می کند. â € زمان به عنوان یک ثابت، و نه به عنوان یک حلال عمل نمی کند\nو همیشه همیشه، ما آرزو می کنیم که این حلال به درخشش روشن و شفاف ما برسد؛ جایی که حقایق جوان ما با تجربیات قدیمی ما و اقدامات خام ما رد نمی شوند، و نه با بلوغ بلوغ ما رد می شوند. هنگامی که بعضی از منظره های آفتابی ما، در ناخودآلود ناگهانی از تحقق تاخیر در طول سال های گرگ و میش خود، تبدیل به یک شکل جدید می شوند، زمانی که مه باقی می ماند. پس از آن، تصویری از زندگی بعضی از دستهای بیگانه نقاشی شده است. ما همیشه اعتقاد داشتیم که این دست ماست، هرگز برای یک لحظه شک نکنیم. این آگاهی لغزنده ما را به سرعت بیرون از حافظه می اندازد و در نهایت نیمی از آنچه را جمع می کنیم و در نیمه دیگر با خجالت فرا می گیریم. اما همانطور که بارنس می گوید، این در واقع لعن زندگی است: تجمع وجود دارد. مسئولیت وجود دارد و فراتر از آن، ناآرامی وجود دارد. ناآرامی های زیادی وجود دارد هرچه بیشتر ما زندگی کنیم، کمتر درک می کنیم.

مشاهده لینک اصلی
من می توانم از چند رمان به عنوان دقیق به عنوان احساس پایان دادن به فکر می کنم. برای آن چه پایان این رمان خاص است - فقط یک مفهوم، یک تفاوت، یک ادراک است. یا شاید بارنز ذهن دیگری داشت: شاید او حس، منطق، هدف را به ایده انتهایی سوق می دهد. در واقع هیچ انتهایی وجود ندارد، فقط لحظات گسسته در زمان که در ادراک ما وجود دارد؛ به زودی یک لحظه اتفاق می افتد، آن را تبدیل به یک حافظه، تغییر در تن، رنگ و معنای بر اساس چشم انداز منحصر به فرد ما. عجیب و غریب خوشمزه پریشانی بارنز این است که پایان دادن به نقطه نیست. این تنها نقطه ای است که بارنس قلم خود را گذاشت و اعلام کرد که این داستان در صفحه کامل شده است. زمان بندی او سخت است، مطمئن باشید. اوج اوج طبیعی است که شخصیت مرکزی را به یک پدیده فلسفی حقایق جهانی هدایت می کند، اما به ندرت به داستان شخصیت ها پایان می دهد. بنابراین، در عجله برای حل رمز و راز از میراث £ 500، پیدا کردن محل دفعات دفتر خاطرات Adrians و یا کشف دلایلی برای uncrutability Veronicas. شما فقط 163 صفحه دارید که می توانید بخوانید - به زودی به پایان می رسد. از آنجایی که شما باید درک کنید، صفحاتی که شما با آن ها علامت گذاری کرده اید، به یاد می آورید که شما تنها در فکر افکار عجیب و غریب نیستید: من مطمئنا معتقدم که همه ما آسیب می بینیم، به هیچ وجه. ما چطور می توانیم، مگر در دنیایی از والدین کامل، خواهر و برادر، همسایگان، همراهانمان؟ و سپس مسئله ای است که بسیار بستگی دارد به اینکه چگونه ما به آسیب واکنش نشان می دهیم: آیا ما آن را اعتراف می کنیم یا آن را سرکوب می کنیم، و چگونه این ارتباطات ما با دیگران را تحت تاثیر قرار می دهد. بعضی اعمال آسیب می رسانند و سعی می کنند آن را کاهش دهند؛ برخی از زندگی خود را صرف تلاش برای کمک به دیگران آسیب دیده است. و سپس کسانی هستند که نگرانی اصلی آن است که برای جلوگیری از آسیب بیشتر به خود در هر هزینه. و آن کسانی هستند که بی رحم و کسانی هستند که باید مراقب باشند. تاریخچه این است که اطمینان حاصل شده در نقطه ای است که نواقص حافظه ناکافیات مستندات را برآورده می کند ... هنگامی که ما جوان هستیم، آینده ای را برای خودمان می یابیم؛ زمانی که ما پیر هستیم، ما دیگر برای دیگران اختراع می کنیم. بارنز ممکن است Anti-Thich Nhat Hanh باشد؛ خواندن این کتاب، ناامیدی خاصی را برای کسانی که در حال حاضر هستند - که براساس توهمات گذشته پیش بینی شده - و بی فایده بودن برای آینده، ناامید می کند، ناامیدی را از بین می برد، چرا که گذشته ما را نادیده نگرفته است. Acerbic و عجیب و غریب، تنگ و ناراحت کننده، با درخشان و گام، نوشتن دقیق، این خواندن فراموش نشدنی است. یک عبارتی بر روی من تاثیر خاصی گذاشت: مارگارت می گوید زنان اغلب اشتباه کرده اند که موهایشان را به همان شیوه ای که در هنگام جذاب شدنشان جذاب بودند، حفظ کنند. آنها بعد از اینکه نامناسب شد، مدتها پس از آن نامناسب شدند، همه به این دلیل بودند که از برش بزرگ ترسیدند. روز بعد از پایان خواندن خواندن احساس پایان، من 8 برش از موهایم را برداشتم. حداقل من فکر می کنم این اتفاق افتاده است. بازتاب من به من چنین می گوید. اما شاید تنها تفسیر ناقص من ...

مشاهده لینک اصلی
امشب این کتاب را برداشتم چون یکی از کتابهای نازک در قفسه کتابم بود. من می خواستم به سرعت خواندن و نه به خراشیده شدن و یا درگیر چیزی است که من نمی توانم به پایان برساند، با انجام کارهای بزرگ فردا. در واقع یک کتاب کوتاه بود، اما، مرد، جولیان بارنز پانچ بزرگ را در یک بسته کوچک قرار داده است. به چه دقت ما چیزهایی را که در زندگی ما اتفاق می افتد یاد می گیریم؟ با گذشت زمان، آیا رویدادهای بازنویسی یا بازنویسی را به گونه ای انجام می دهیم تا آنها بیشتر شاداب باشند؟ چقدر مسئولیتی در رابطه با اقدامات دیگران در انتخاب هایی که آنها به وضوح خودشان را ایجاد می کنند، اما ما در آن نفوذ داشته ایم که حتی ما، خودمان، فراموش کرده ایم؟ رایحه های دیگر رمان های بزرگ در زمان خود ارائه شده است. رستگاری، صلح جداگانه و باقی مانده از روز، همه می آمدند و در حالی که من خواندن بود، از ذهنم گذشت. با این حال، Barnesâ € ™ داستان منحصر به فرد خود و صدای او نیز به وضوح خود را دارد. تاریخ دروغین پیروان نیست، همانطور که من یک بار به وضوح اطمینان Old Joe Hunt؛ من الان می دانم خاطرات بازماندگان بیشتر است که بیشتر آنها پیروزی و شکست نیستند. مشکل با خاطرات این است که آنها همیشه دقیق و کامل نیستند. آنها با گذشت زمان مورف می شوند و ما همه گناه را در حفظ آنهایی که ما را در یک نور خوب نشان می دهند و از کسانی که به ما و به سوی دیگران آسیب می رسانند، رد می کنیم. گاهی فکر میکنم هدف از زندگی این است که با ما آشتی به از دست دادن احتمالی آن با پوشیدن ما پایین، با اثبات، با این حال مدت طول می کشد، که زندگی ایسنا € ™ t تمام ایتا € ™ ثانیه به be.Perhaps ترک خورده است. جرأت می کنم بگویم اگر شما به اندازه کافی زندگی می کنید متوجه می شوید چیزهایی در زندگی شما وجود دارد که شما را شکست داده اند، چیزهایی که به آن افتخار نمی کنید، چیزهایی که می خواهید پاک کنید یا تغییر دهید، و افرادی که به خاطر بدهکاری های خود، هرگز به رسمیت شناخته شده و شما هرگز نمی توانید پرداخت. اگر شما مقایسه که به شور و اشتیاق، امید و تکبر جوانان خود را، آن را به خوبی ممکن است به نظر می رسد که œlife â € ایسنا € ™ t تمام ایتا € ™ cracked تا be.â € بارنز برنده جایزه بوکر برای حس یک پایان دادن به، و من به راحتی می توانید ببینید که چرا. من عاشق یک رمان است که به من می گوید چیزی در مورد آن چیزی است که انسان است و به من یادآوری می کند که در بسیاری جهات ما همگی همانند یکدیگر هستند.

مشاهده لینک اصلی
@ احساس پایان دادن به @ این نوع از کتاب درونگرا است که می تواند از آنچه که از زندگی اجتماعی به اصطلاح من گذشته است خراب شود. اما خوب، اولین قلب از لذت می پرسد، و من همیشه وسوسه تسلیم شده ام. وسوسه Bittersweet در این مورد. جولیان بارنز دست من را گرفت و با صدای تونی وبستر اجازه داد تا مسیر حافظه خود را، یا همانگونه که می گفت، بهترین نسخه حافظه ای که ممکن بود آن را ایجاد کند، نسخه ای از حقایق خود قرار داد. زمان و حقیقت تنی یک زندگی عادی و صلح آمیز داشته است: یک حرفه ای که پس از آن یک بازنشستگی راحت، یک ازدواج دوستانه (و طلاق)، یک کودک که سالها پیش از آن لانه را ترک کرد، زندگی می کرد. آنچه که همه ما باید از @ life @ انتظار داشته باشیم، من حدس می زنم. اما پس از آنکه او روزهای جوان خود را بازبینی می کند، مرد جوان که یک بار، خیلی زود خودش خودش بود و در طول این سال ها در داخل قرار گرفته است، می گوید: این که همه چیز شما موفق به انجام؟ @ او عاشق چنین عادت به نظر نمی رسد بسیار راحت در حال حاضر سن او را فشار دهید.در بخش اول کتاب، خواننده می تواند @ به یاد داشته باشید @ همراه با تونی: اولین تجربه خود را در دبیرستان و بعدا در دانشگاه. تونی و همسالانش متکبر، ناخوشایند و ساده لوح، گرسنه و گرسنه هستند. لذت بردن از روش ظریف اما پیچیده بود که در آن بارنس سرکوب ناخودآیز دهه 60 و عوارض آن در هر یک از شخصیتها، به ویژه آدریان، که به اتهام خودکشی پایان می داد، و ونیکا، Tonys، و تلاش برای دوست دختر که بعدها به Adrian می پیوندد. چهل سال بعد، تونی یک نامه از وکلای خود دریافت می کند که او را به امان از دفتر خاطرات Adrians ترک کرده است، ورونیکا را در طول این سال های گذشته نادیده گرفته است، و وقتی تونی بازخوانی رابطه او با او را برای به دست آوردن دفتر خاطرات، شروع می کند همانطور که فکر می کرد، گذشته اش را تحسین می کرد و به این فکر می کرد که خاطراتش به اندازه قابل اعتماد بودن نیست. @ اما زمان ... چقدر زمان اولین بار ما را بر می انگیزد و سپس ما را درهم می شکند ما فکر می کردیم وقتی که تنها ایمن بودیم بالغ شدیم. ما تصور می کردیم که مسئولیت داریم، بلکه فقط بزدل هستیم. چیزی که ما به نام واقع گرایی شناخته شد، راهی برای اجتناب از چیزها است تا اینکه به آنها رسیدگی شود. بنابراین شروع به وسواس خود برای بازخوانی خاطرات آدریان، تنها سند ممکن است تنها شواهدی از این که حافظه غیر قابل اعتماد و ذهنی او ) ثابت می کند برای برخی. شرم، رحمت و ناامیدی تنها همراهان او در طول آخرین سفر به نتیجه ی اجتناب ناپذیر و ویرانگر است، که برای من، بهترین از این داستان نبود. درست بودن شهادت، یک موضوع پیچیده برای ساکن بودن. Isnt Tobys اولین حساب از حقایق زیر غریزه برای حفظ خود؟ اما آیا عمدی است؟ و، به طور گسترده تر، آیا این اتفاق نمی افتد با تاریخچه؟ آیا تاریخچه ما در مدرسه تدریس می شود؟ کسانی که برنده شدند اما در مورد نسخههایی که در راه از بین رفته اند،Istory قطعی است که در آن نقطه ناپذیری از حافظه، ناکافیات مستندات را تولید می کند. @ و اگرچه من با دیگر خوانندگان موافق هستم که از نبود یا اصالت و یا به نظر می رسد که برای من، آن چیزی نیست جز @ @ @ @ @ @ @ @ که مهم است. و Tonys واقع گرایانه و کمی صدای دلتنگی چیزی را در من شبیه سازی کرد، هرچند او شخصیت دلخواه نیست. این رمان من را ناراحت و دلمشغول کرده است. من متوجه شدم که من (یا تونی؟) به دنبال آن بودم. بدون رستگاری، هیچ فرصتی برای اتهام برای اعمال ما (گناهان؟). و تحقق این که گاهی اوقات حتی خاطرات فریم کامل ما می تواند فریب خورده باشد، افسرده است. ممکن است زمانی اتفاق بیفتد که ما باید به اندازه کافی شجاع باشیم تا متوقف کردن تقلب، نه تنها به دیگران، بلکه عمدتا به خودمان. و در این حقیقت، من در حالی که هنوز زندگی می کنم، مرگ زودرس را تجربه می کنم، زمانی که حقیقت به شما می رسد شما را از خواب عمیق طولانی مدت بیدار می کند و هنگامی که مجبورید قبول کنید که خیلی دیر است، زیرا پایان دادن به شما در حال تمرکز است. @ احساس یک پایان @. در واقع.

مشاهده لینک اصلی
این به طور معمول انگلیس، به زیبایی نوشته شده است، و آن را تاریک ... ما با در نظر گرفتن شرایط انسان در اینجا ... در مورد نواقص حافظه، پیامدهای پیش بینی نشده، رد، بله حتی رذکر. بیشتر مطالعه در طبیعت انسانی، در واقع خیلی اتفاق نمی افتد اما مطمئنا یک شلوغ نیست! شما سرگرم خواهید شد هر قحطی با تزریق شوخ طبعی باهوش و باحالی متعادل است و با تمام موضوعات نیشخند مخلوط می شود. به چند روابط پیچیده پیچیده اضافه کنید، منافع عشق بخش بزرگی را شامل می شود، از جمله نامه های عاشقانه ی منفور تر و تیز و تیز، که من همیشه خواندم. فقط 150 صفحه طول کشید تا چند روز آن را بخوانم، یک رمان کوتاه، من می خواستم وقت خود را با ارزش، به دست آوردن. من فکر نکردم که شخصیت ها واقعا دوست داشتنی باشند، مهم تر آن ها به عنوان واقعی واقع می شوند. این یکی از آن رمانهایی است که در مورد \"میانگین مرد\" شماست. لایه ها را از بین ببرید و مردم عادی می توانند فوق العاده باشند. نگاهی به شخصیت تونی وبستر، از روزهای دانشگاهی خود تا سن متوسط، از واقعیت های زندگی خود رد شدم و به نیازهایش که در مقایسه با بهترین دوست او آدریان، ناخوشایندی خیره کننده ای بود، به کار خود ادامه دادم. Adrain ذهن بهتر و خلق و خوی سخت تر از من بود؛ او به طور منطقی فکر کرد، و سپس بر روی نتیجه گیری فکر منطقی عمل کرد. در حالی که اکثریت ما مخالف آن هستند؛ ما یک تصمیم غریزی می گیریم، سپس زیرساختی از استدلال را برای توجیه آن ایجاد کنیم. منفی: شخصیت های زن در سراسر مسطح قرار گرفتند. تلاش برای نشان دادن در صورت لزوم برای توضیح فرایندهای تفکر یا انگیزه ها. فکر می کنم بارنز به طور کلی زنان را به اشتباه در تلاش برای رمزگشایی می اندازد.) نقل قول های مورد علاقه: @ But timeâ € | چگونه زمان اولین بار ما را بر می انگیزد و سپس ما را با هم مخلوط می کند. ما فکر می کردیم زمانی که تنها ایمن بودیم بالغ شدیم. @

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب درک یک پایان


 کتاب آخرین روزهای والتر بنیامین
 کتاب مرگ به وقت بهار
 کتاب شادکامی، شکوفایی و زندگی خوب
 کتاب در دام افتاده
 کتاب ضیافت افلاطون (راهنمای خواننده)
 کتاب خط خطی های روح سرگردان