کتاب داستان های کوتاه کافکا

اثر فرانتس کافکا از انتشارات ماهی - مترجم: علی اصغر حداد-داستان فلسفی

هدف از این نسخه به ارائه خواننده امکان نزدیک شدن به رایگان از ترکیب و اختیاری که پس از مرگ او دوست و ویرایشگر خود ماکس برود تحت «مقدمات» متون اصلی از فرانتس کافکا و گردش اند از آن زمان در نسخه های متعددی منتشر شده است. حجم هم می آورد تمام آن نوشته ها از کافکا (به استثنای نیست <من> مسخ شده ، با وجود طول بیشتر آن) است که می تواند در این رده از "داستان" گنجانده شده است، "روایات"، "قطعه روایت"، " اشعار نثر "،" داستان "و یا" قطعات "ترجمه از متون اصلی، بدون فیلتر و یا رتوش، با استفاده از نسخه های خطی از نویسنده و، زمانی که آنها نسخه های حفظ مجاز توسط کافکا کرده اند. معیار اصلی برای انتخاب این متون معیار شده است متعلق به دنیای داستان، این است که، ما نوشته های مربوط بشرح، به عنوان قطعاتی از روزنامه ها، و یا نوشته های دیگر، مانند <من> نامه به پدر است ، در را شامل نمی شود کافکا به وضوح موقعیت های شخصی از دیدگاه ادبیات ساخته شده است.
این نسخه آماده شده با مراقبت و دانش عالی از کار کافکایی توسط خوزه رافائل هرناندز آریاس، تا امکان به لطف روند به تازگی در کشورهای آغاز شده است نسخه های خطی آلمان نشر کافکا در نسخه فکس، و تنظیم زمانی آن به ما می دهد کتیبه تکامل خلاق از این کلاسیک قرن بیستم.


خرید کتاب داستان های کوتاه کافکا
جستجوی کتاب داستان های کوتاه کافکا در گودریدز

معرفی کتاب داستان های کوتاه کافکا از نگاه کاربران
فرانتس کافکا متولد شده در پراگ و از یک خانواده یهودی ِآلمانی زبان است. او بر اثر بیماری سل در سوم ژوئن هزار و نهصد و بیست و چهار در گذشت. کافکا اعتماد به نفس چندانی برای انتشار نوشته های خود نداشت و در اکثر مواقع دوست او ماکس برود او را تشویق به انتشار آنها می کرد. جایی نیز در یادداشت های خود که ازفرستادن نوشته هایش پشیمان شده بود، نوشت: کاش دست نوشته هایم را پس می فرستاد. در آن صورت این امکان را داشتم که فقط همان اندازه تیره بخت باشم که پیش ترها بودم.

قلم کافکا هر خواننده عامی را به سوی خود نمی کشاند. او خواننده را در سردرگمی های فلسفی به دنبال خود می کشاند. گمراه می کند، می میراند، زنده می گرداند و همه این غیرمعمول ها را معمول و نزدیک به یک رئالیسم جادویی روایت می کند. او از که و از چه می گوید؟ شخصیت ها را گره کور می زند، طوری که اگر بدون تمرکز به خوانش بپردازی جز کلافگی متوجه مفهومی دیگر نخواهی شد. مجموعه داستان های کوتاه کافکا حاوی عادی گراییِ خالی از سانتی مانتالیسم یا بی رحمانه شخصیت هایی است که به صورت معکوس بیشتر ازابتدا، از اندیشه های فابل(fabula) به پیچیده ترین شکل ممکن نوشته شده است. روای های آن گاه گرگور مسخ است که به حشره ای تبدیل شده است. وحشت از آنجاست که تبدیل شدن گرگور به یک حشره خانواده او را آنقدر نمی ترساند که جریان زندگی شان را مختل کند. آنها پس از گذشت مدت زمانی کوتاه طبق روزمرگی های پیشین با احترامی کمتر و نادیده تر و تحقیرآمیز تر با او رفتار می کنند. او را از دید دیگران مخفی نگه می دارند و آزادی او به زیر یک مبل، خزیدن های غم انگیز ِحاصل از تنهایی روی سقف محدود می شود. و نیز در سرزمین محکومان هنگامی که افسر نحوه کارکرد دستگاه مخصوص اعدام را با حضور محکوم بی رحمانه توضیح می دهد مسافر پژوهشگر نیز با رفتاری کاملا معمول در مقابل آنها می نگرد و همین سکوت نوعی ازشقاوت آنها است که در طبیعت انسانی اثر های ادبی او عادی سازی شده است.



پرنده ای که از دشواری می گوید. از لانه می گوید. از خزه ها با دیدی هراس انگیز که زندگی طبیعی او را به خطر می اندازند سخن می گوید. نقطه مشترک تمام داستان های او سردرگمی، نگرانی، اندوه بازگشت و رفتن است. زندگی انسانی در قالب های غیرانسانی، حیوانی توصیف می شود. به سگ هویت و شناسنامه و اندیشه ی فردی ِ خاص می دهد. مانند وقتی که یک سگ در پژوهش هایش تحلیل علمی و عمیق ارائه می دهد. آنجا که می گوید :@از جهان سراسر دروغ بیرون بزنم جهانی که در آن حقیقت را از هیچکس نمی توان شنید. تنهایی من از دیگران نبود ازخودم بود و بس.@ از دروغ ها گله مند است و مرگ را طبیعی تر معمول تر از آنچه می نماید که انسان های بیرون در مواجهه با آن عکس العمل های جنون آمیز نشان می دهند و خود را به زندگی متعلق می دانند.

در متن @او@ او آنقدر در ملال است که دیگر بستر را وسیله آرامش نمی پندارد، در میان تضاد کلمات به جان خویش می افتد: @فضایل همه فردی اند، معایب همه اجتماعی. آنچه فضیلت اجتماعی خوانده می شود مثلا عشق، از خود گذشتگی، عدالت، فداکاری، فقط عیبی اجتماعی است که به طرزی غریب ازشدت آن کاسته شده است. کافکا شاید اینگونه حقیقت های اخلاقی و غیر اخلاقی انسان ها و رنج های درونی را به دور از کلیشه به شیوه مخصوص خودش بیان می کند. هر آنچه که بود و است او توانست در میان خسته گانِ نا امید و اظطرار و تشویش، جای پای خود را قرن ها در ادبیات رنج ها و درد ها سفت کند.

@من مرداب ها را خشک نمی کنم بلکه میان بخارات تب آلود آن زندگی می کنم.@




مشاهده لینک اصلی
انچه مرزها را می شکند به راستی چیست مرز بین خیال واقعیت ایا به مانند نظریه کانت زندگی خود توهمی نیست؟

مشاهده لینک اصلی
کافکا داستان های خود را در یک کانون خاص قرار داد، که در کتاب قبلی من بررسی شده است، به نام \"متامورفوس و داستان های دیگر\". من با کافک موافقم. این داستان ها در بین بقیه استوار است. با این حال، خواندن تمام شورت های او من لذت کمتری را به من داد. من بیشتر داستان های کوتاه خود را دوست داشتم، زیرا آنها معنی و عمق را به یک ذره کوچک بسته بودند، مانند دانشمندان کوچک که می گویند منفجر شده به جهان. من کافکا تنظیمات را دوست دارم. من عاشق راه او را به من احساس می کنم. دو داستان نتوانستم بکنم. بعدا باید دوباره به آنها برگردیم: «بررسی یک Dog» و «Burrow». اینها بیشتر شبیه مقالاتی از داستانها می خوانند و برای روزی که من دریافتم اشتیاق کافکا. آپدایک در ابتدا اصطلاح \"کافکایک\" را از رمانهایش نقل میکند. پیش بینی می کنم این سه رمان را بخوانم و به آنها دستور داده ام. من همچنین منتظر خواندن مجلات کافکا هستم که در پست الکترونیکی نیز به من راه می دهد. او یک کلمه باور نکردنی دارد. اولین نویسنده ای است که من را به دنیای دیگری نمی برد بدون ایجاد دنیای دیگری. او هیچ Hobbits یا Aes Sedai، هیچ موجودی مخلوط انسان و یا Spider-Morph نوزادان خوردن مادران خود را زمانی که از رحم رها می کنند. او از دنیای عادی سخن می گوید، اما از طریق لنز ذهنش، آن را تبدیل به یک مکان زیبا می کند. مردم می گویند Kafkaesque اشاره به احساس خزنده است که شما نمی توانید کاملا بر روی آن قرار دهید. من الان این کار رو کردم داستان های او باعث می شود شما خنده و یا واکنش نشان می دهند در برخی از سطح راه، پس چیزی در داخل عقب ذهن شما رشد می کند و معنای دوگانه را تهاجم می کند. این همه چیز را نشان نمی دهد، اما شما می دانید آن را پنهان کرده اید، و آن را به شما عمیق ترساندن. چند روز پیش تجربه ای داشتم که ذهن کافکا را تحت تأثیر قرار داد و به من کمک کرد که اصطلاحی را که از نام او برداشته شده درک کنم. من تا به حال تبلیغ شده است بنابراین من در حمام پنهان شده است. من به زانوها و کف دستانم افتادم، صورتم را روی زمین گذاشتم و با خدا حرف می زدم. سپس فکر کردم، اگر یک بیوه سیاه از پشت توالت رد می شود و من را می کشد و من اینجا را می بینم که خدا را شکر می کنم. خنده دار در حالت بیمار، طنز یک ایده خوب داستان: مرد مذهبی قطره به لطف خدا و مرگ یک عنکبوت. جادوگری: او برای خداحافظی خدا را خوب می بیند، اما خدا یا طبیعت و یا جهان عنکبوت را می فرستد تا او را بکشد. این روش عجیب و غریب، مناقشات را برای من تعریف می کند. کافکا جایگاه شماره یک را در لیست نویسندگان مورد علاقه من قرار داده است. من نمی توانم منتظر بمانم که رمان ها و تمام دانشکده هایم را بخوانم. روح شگفت انگیز!

مشاهده لینک اصلی
چیزی است که درباره کافکا نوشته شده است که فقط شما را می کشد، شما را به صندلی وصل می کند و باعث می شود که آن را تجربه کنید - در همه ی ناامیدی ها، طنز و غم و اندوه. هنگامی که به صورت عینی مشاهده می شود، تقریبا دیوانه است که ما هنوز نویسنده ای را می خوانیم که تنها چند داستان کوتاه تکمیل شده را منتشر می کند. کافکا تمام کار خود را برای مرگ او در 41 سالگی سوزانده بود. مجروح و دوستش، حداکثر برد، نابغه غیرقابل اجرا را در کار کافکا احساس کرد و از دوستانش آرزوی مرگ را رد کرد. بنابراین، وقتی چند ماه پیش این کتاب قفسه را گرفتم، از خودم پرسیدم، چرا این کتاب داستانها را برای سومین بار خواندید؟ من نمی توانم از مجموعه ای از داستان های کوتاه فکر کنم که بیش از دو بار پوشش را پوشش می دهم . علاوه بر این، بیشتر داستان های این مجموعه ناتمام است. جواهرات مجموعه، @ هنرمند گرسنگی @، گزارش به یک آکادمی @، @ In Penal Colony @ و eponymous @ Metamorphosis @ برجسته هستند. باقی مانده از مجموعه مانند نگاه کردن به تعداد انگشت شماری از الماس برش نشده و غیر فلزی - خواننده مجبور به نگاه بالقوه به جای دولت فعلی است. این مجموعه شامل همه چیزهایی است که از قلم کافکا وجود دارد، به استثنای سه رمان ناتمام او. من فکر نمی کنم کافکا بهترین نویسنده داستان کوتاه باشد. اما پس از خواندن داستان های خود برای سومین بار، من فکر می کنم متوجه شدم که چرا او را بسیار دوست دارم. استعداد خاص کافکا در یک نقطه خاص در تاریخ بشریت است. من اعتقاد دارم که نوشتن او یک پل بین نوشتن داستان و گفتن از قرن نوزدهم و سپیده دم یک دوره جدید در ادبیات (@ Modern @ و سپس @ Post-Modern @ ادبیات سنین) است. من می توانم در داستان های خود اروپا قرن نوزدهم را همانطور که می توانم دیوید فاستر والاس، بن مارکوس و دیگر نویسندگان با استعداد اواخر قرن بیستم را در داستان های خود احساس کنم. این موضعگیری منحصر به فرد است و برای نویسنده با کار اندکی به پایان رسیده است. هشدار: سومین کتاب شامل کوتاهترین داستانهای @ است که بسیاری از آنها بیش از یک پاراگراف طول می کشد و واقعا چیزی بیش از ایده هایی برای بعدا در نظر بگیرید خواندن از طریق صفحات اینها مانند سفر یک ذهن مخوف است، بنابراین اگر بخواهید این کتاب را بخوانید، برنامه ریزی برای مقابله با این بخش در انفجار کوتاه مدت است.

مشاهده لینک اصلی
هر داستان متفاوت است، اما هر یک شما را به یک دنیای دیگر منتقل می کند یا یک دیدگاه جایگزین دیگری که ما در آن قرار می دهیم (و شاید ما آرزو می کنیم). برخی از آنها خنده دار هستند، برخی ناراحت هستند و بسیاری هم هستند. بعضی ها خیلی کوتاه هستند و بیشتر شبیه اشعار پرویز هستند. عالی است برای غوطه ور شدن و طعم کافکا قبل (و در طول و بعد از آن) با مقابله با آثار بزرگترش. ببینید قفسه کتاب مربوط به کافک را برای آثار دیگر و در مورد کافکا (http://www.goodreads.com/review/list/ ...)

مشاهده لینک اصلی
من نمی تونم باور کنم که من هنوز این را رتبه بندی نکرده ام. این جایی است که شما برای پیدا کردن کافکا، حتی بیشتر از رمان های ناتمام او. اگرچه محاکمه با شکوه است، داستان کوتاهی جایی است که نبوغ او بیشتر مشهود است. عمق و عمق آن در اینجا جاری است. لیگ ها فراتر از اکثر نویسندگان دیگر.

مشاهده لینک اصلی
بعضی ها، من قبلا، داستان های بیش از حد طولانی را در اینجا می بینم. مسئله من با کافکا، که من با قلعه ندارم، این است که همه چیز به عنوان یک فکری فکری مینیمال، به طور مکرر تکرار می شود، شخصیت ها به جای وسایل نقلیه.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب داستان های کوتاه کافکا


 کتاب آخرین روزهای والتر بنیامین
 کتاب مرگ به وقت بهار
 کتاب شادکامی، شکوفایی و زندگی خوب
 کتاب در دام افتاده
 کتاب ضیافت افلاطون (راهنمای خواننده)
 کتاب خط خطی های روح سرگردان