کتاب تهوع

اثر ژان پل سارتر از انتشارات نشر کتاب پارسه - مترجم: محمدرضا پارسایار-داستان فلسفی

تهوع داستان آنتوان Roquentin، یک نویسنده فرانسوی است که در وجود خود وحشت زده است. در قالب اثر خاطره انگیز، او بی رحمانه هر احساس و احساس خود را فهرست می کند. افکار او به یک احساس غرورآمیز و غم انگیز تهوع که منجر به انتشار در ناحیه چپ چسبنده، در پایین زمان ما و زمان سوزن های بنفش و صندلی های صندلی شکسته می شود، منجر می شود.

برنده جایزه نوبل سال نو در ادبیات سال 1964 (هرچند که حاضر به پذیرش آن نشد)، ژان -Paul Sartre، فیلسوف، منتقد، رمان نویس و نمایشنامه نویس، جایگاه ویژه ای در جهان نامه های فرانسوی دارد. La Nausée ، اولین و بهترین رمان او، نقطه عطفی در داستان تخیلی و کار کلیدی قرن بیستم است.


خرید کتاب تهوع
جستجوی کتاب تهوع در گودریدز

معرفی کتاب تهوع از نگاه کاربران
بعضی از کتاب ها کلماتی را که هیچ وقت پیدا نکرده ای به تو نشان می دهند. تهوع از این دست کتاب ها بوده که با خواندنش برای بار چندم احساس کردم کسی با من هم فکر است.

کتاب در مورد مردی به نام روکانتن است که معشوقه ای دارد و تنها زندگی می کند.
سارتر در این کتاب در صفحات معدودی می تواند احساس پوچی را به خواننده القا کند. حس روزمرگی، از طریق توصیفات به خواننده منتقل می شود.
در بخش هایی از کتاب سارتر تلاش می کند باشرح واقعه ای به انسان بفهماند تمام وقایعی که اتفاق می افتد و به انسان انگیزه می دهد کوتاه مدت هستند. شاید بارها شده باشد که پس از شروع کردن کاری یا رابطه ای برای اولین بار، در روزهای نخست احساس روزمرگیِ هر روز را نداشته باشیم، اما بعد از گدشت زمانی باز همه چیز از سر می گیرد و روزمرگی و تکرار وقایع باعث خستگیِ روح خواهد شد. سارتر این را به گونه ای هنرمندانه شرح می دهد. لحظه ای در کافه ای با دیدن دخترِ جوانی احساس می کند پوچیِ زندگی اش از دست رفته است و همه چیز پایان یافته است، اما همین که از کافه بیرون می آید رویاهایش بر باد می رود.

روزمرگی را در کتاب تهوع در قسمت های مختلفی می خوانیم. مثلا سارتر در جایی می گوید: @ گمان می کنم از تنبلی است که دنیا از یک روز به روز دیگر شباهت دارد.@

سارتر در این کتاب در گذشته و آینده زندگی می کند. مثل روزهای هر روزِ ما. گذشته ای که با معشوقه اش داشته است. و آینده ای که انتظارش را می کشد. صفحاتِ زیادی از داستان سارتر (پس از دریافت نامه ای از ماری) در انتظار آینده می نشیند و روزهایش را می گذراند تا با ماری ملاقات کند. اما این امید هم پوچ بوده و ملاقات با ماری بعد از چندین سال فقط امیدش به ارتباط دوباره را از او میگیرد و سارتر خودش را تنهاتر از همیشه می یابد. و در می یابد این تنهایی برای همیشه با او خواهد بود. ملاقات با ماری می تواند این جس را به خواننده منتقل کند که انسان در این احساس پوچی تنها نیست و این پوچی گریبان انسان های بسیاری را گرفته است. ماری نیز تقریبا مانند روکانتن فکر می کند و می گوید @ من دارم بیشتر از خودم عمر می کنم@. او نیز معنایی برای زندگی ندارد. همان طور که روکانتن نیز در آن زمان معنایی نمی یابد.

پوچی و احساس تهوعِ ناشی از پوچی و وجود در این کتاب پررنگ تر از هر چیزِ دیگری به چشم می خورد. (تابه حال با فلسفه ی وجود آشنایی نداشته ام و صفحاتی که سارتر از وجود صحبت می کند را نمی توانستم بعد از خواندن چند باره هم کاملا درک کنم)

اما سارتر در انتها و تنها در یک صفحه تلاش می کند به زندگیِ خود معنا دهد. در صفحه ی انتهایی، تصمیم به نوشتن رمانی می گیرد و با این کار تلاش به انتقال @معنا دادن به زندگیِ خود@ می کند. چیزی که تاثیرِ آن بر خواننده از سایر قسمت های کتاب کمتر است و کمتر دیده می شود.

@نباید جایی که هیچ چیز نیست ، چیز عجیبی گذاشت@
سارتر/ تهوع

مشاهده لینک اصلی
در درجه اول ترجمه امیر جلال‌الدین اعلم بد و ضعیف بود
اصطلاح ها و جمله ها خیلی جاها اصلا خوب انتخاب نشدن
بنظرم بعضی کتاب ها رو فقط کسایی باید ترجمه کنن که نه تنها با زبان، فرهنگ و تفکر نویسنده آشنا هستن بلکه خودشون تمام شرایط روحی، روانی و اعتقادی که نویسنده قصد مطرح کردنش رو داره رو تجربه کردن
ولی در مورد خود کتاب
داستان آنتوان روکانتن واقعا نمونه بارز وضعیت یک انسان اگزیستانسیالیست ملحد اهل تفکر هست که بنا به دلایلی در تنهایی بسر می بره و این تنهایی مجبورش کرده تا برای ادامه بودن تلاش کنه نسبت خودش رو با پوچی وجودی خودِ در جهانش مشخص کنه
که تقریبا میشه گفت برای هر انسان اهل تفکری همه چیز از جایی شروع میشه که نسبت خودشون رو با مساله وجود مشخص می کنن
و سارتر خواسته با این رمان نشون بده سنگ بنای تفکرش از کجا و چطور گذاشته میشه

مشاهده لینک اصلی
درست است که متر من باردار ستاره است. یک پادشاه کامل 5 نفر از آنها. گفتم، آیا همه چیزهایی که خواندم را درک می کنم؟ F ** k no. (مزیت ستاره ها که قصد دارم خیلی بیشتر سوگند یاد کنم: D) اما، بسیاری از Goodreaders و من قبلا، شما می توانید چیزی 5 * را بدون درک تمام چیزها تعریف کنید. دلیلی که در این مورد وجود دارد این است که چیزی را برای شما به شما می دهد که شما به طور کامل آن را درک نمی کنید، پازل های دیجیتالی ایجاد می کنید که موجب کنجکاوی شما برای حل یک روز دیگر می شوند و برای خواندن دوباره تلاش می کنند. اما من از کمبود درک من دور نیستم و پیش از آنکه به برخی از مشکلات بیشتر ادامه دهم، می خواهم به شما یک داستان بدهم. روزی که من 18 سال داشتم و تابستان بود و من برای اولین بار به دنبال شغل خودم بودم من همه CV ها را در این خیابان گذاشتم. روز بعد متوجه شدم که شماره تلفن من در صفحه اول این شماره از دست رفته است، اما چند روز بعد برای من دوباره به بالا و پایین رفتم و آن را بررسی کردم که مردم به دنبال آن بودند چیز لعنتی من در نهایت به این کافه واقعا Cool رفتم و مرد گفت: â € ~ لئو، درست است؟ بله، من سعی کردم به شما دیروز بگویم. »او شماره خود را در تخته سفید پشت نوار گذاشت و گفت:« شما قهوه می خواهید؟ »و چون من پولی در کیف پولم نداشتم و نمی دانستم که آیا کارت ها را قبول کرده اند، گفتم «نه» و بیرون رفتم !! OHHHH آن را کشته است! او می خواست مصاحبه خالصانه ای با من داشته باشد و قبل از اینکه بتواند چیزی بگوید فرار کرد. فکر میکردم حتی میتوانستم یک دسته از دوستان خنک خنک را نیز داشته باشم؛ فکر می کنم که می توانستم یک شغل داشته باشم که به من آموختن چگونگی ساخت کاپوچینو های حرفه ای آموخت، و در تابستان من و دوستان هفتم من همه را بیرون می بینم که گروه های دوستان یکدیگر را انجام می دهند و مواد مختلفی مصرف می کنند در حالی که هنوز یک عمل تا حدودی قابل قبول بود! در عوض من کار خود را در این فروشگاه مدرسه انجام دادم که سه یا چهار تابستان به طور یکنواخت در خدمت اغلب ماجراهای بچگی بود که بوی کاپوچینو و کریستالی ها را می خواستند تا به جای آنها خدمت کنم. OH، FATE CALLOUS! من تا به حال در مورد این کتاب زیاد صحبت نکرده ام. مجددا باید آن را بخوانید تا معنای کافی در آن به دست بیاورید (و من خواهم داشت). داشتن این پتانسیل به اندازه کافی برای من بسیار توصیه می شود. و واقعا، آن را به من نشان داده است که اهداف بسیار زیادی برای نابینایان مانند خودم خواندن متون فلسفی وجود دارد. دیوید فاستر والاس گفت که تنظیم خود را برای حرفه ای در فلسفه به معنای نوشتن بسیاری از چیزهایی است که فقط برای دیگر فیلسوف ها علاقه مند است. مطمئنا وقتی که در مورد نظریه های سقراط، ارسطو، افلاطون، فوکو و غیره می خوانم، من هیچ نظری ندارم که در مورد آنها چه خبر. یا چرا مهم است هنوز. ممکن است تهدید به شدت در دسترس نیست، اما من این تصور را می پذیرم که آن را برای یک مخاطب عمومی طراحی شده است. اکنون شما را با خلاصه متون فلسفی ارائه می دهم. فیلسوفان معتقدند: - ویتگنشتاین: بیشتر از WHAT-GENSTEHE! - Nietzche: Nietzcheâ € ™ s sourced های اصلی از نقل قول دیوانه - Camus: عالی! - Sartre: عالی! - De Botton: گاه به گاه روشنگری. به نظر می رسد یک نجیب شیرین. - بیشتر: دوش من فکر می کنم آن است. نویسندگان فالوسی شناسی / نویسندگان داستان که کار خود را از آن لذت بردم: - Dostoyevsky - کافکا (کمی) - Musil - رند: خجالت زده نام او را در این لیست، اما او به یک داستان خوب می گوید، حتی اگر آن را به شدت ناسازگار به نفع نظریه های دیوانه او - دانته: حماسه! - شکسپیر: گاهی اوقات کتاب های فلسفی به عنوان خوانده شده: - نقاشی کانت از خالص منطق - Burton ™ Anatomy of Melancholy - هر چیزی توسط Slavoj Zizek از او چنین دیوانه دوست داشتنی است - تریسی توصیه می کند: @ مارتین هایدگر و Buber @ - شان توصیه می کند: Exegesis توسط PKDI فکر می کنم آن است. لذت بردن، شاید !!

مشاهده لینک اصلی
خاطره ای از یک لنر 29 دسامبر 2016 من در ابتدا این کتاب را وقتی که در پاریس بود خواندم، با این حال من فقط خواندن مجموعه ای از نمایشنامه های Satres را پایان دادم و چند کتاب دیگری هم که قبلا توجه من را به خود جلب کرده بود (مانند هممونینگ)، بنابراین تصمیم گرفتم آن را برای مدت زمان کوتاهی قرار دهم. با توجه به این که در شهر ساحلی که داستانی است، هرچند از لحاظ فنی به نظر می رسد که لوه هور باشد، می توانم آن را زمانی که در روان بودم، بخوانم، البته البته تا زمانی که واقعا خواندن نداشته باشم، هیچ چیز درباره کتاب نمی دانم آی تی. به هر حال، از آنجایی که من هیچ وقت فکر نمی کنم که دوباره به فرانسه برگردم (مخصوصا لاهور، چون موزه ی امپرسیونیستی وجود دارد که نقاشی معروف رنوور را در نمایشگاه نشان می دهد که به این معنی است که در دورسای من آنجا بودم)، تصمیم گرفتم که آن را دیرتر بخوانم و نه بعدا. خوب، باید اعتراف کنم که خوشحالم که این کار را انجام دادم، زیرا این کتاب چیزی جز افتخار نیست، حتی اگر تا حدودی دشوار برای پیگیری زمانها باشد. به خاطر داشته باشید، من شروع به ستایش کردن سبک ساتراس می کنم، اما این احتمالا باعث می شود که من یک ادم احمق کامل به نظر برسم چون نسخه ای که خواندم انگلیسی بود و Satre در فرانسه نوشته بود، و فرانسوی من به سادگی در سطح نیست که واقعا می توانم آن را بخوانم یک رمان، بجز اینکه تعیین کند که آیا نوشتن هر کدام خوب است (آلمانی من آن را خوب نمی دانم، اما حداقل من می توانم یک کتاب تینتین را بخوانم، هر چند من معمولا قبل از آنکه بخوابم و شروع و شروع کنم انجام کاری دیگر، هرچند خواندن یک کتاب تینین در آلمان نوعی تقلب است، زیرا با این کتاب کاملا آشنا هستم). من احتمالا باید درباره این کتاب صحبت کنم، در حالی که در مورد هر چیزی چیزی جز کتاب، مخالف است، اما بعد از آن من یکی از آن افرادی هستم که غالبا اغراق می کنم، و من به نوعی نوشتن جریان سبک آگاهی، به این معناست که من به سادگی پردازنده ی کلمه را اولین چیزی که به ذهن می آید به عنوان مخالف در واقع برنامه ریزی بررسی من به نحوی که من یک مقاله انجام می دهد. خوب، این کتاب جریان آگاهی است، اما لزوما این بدان معنا نیست که Satre آن را برنامه ریزی نمی کند، به این دلیل که نوشتن جریان هوشیاری لزوما به این معنی نیست که داستان برنامه ریزی نشده است، بلکه این است که به نوشتن در سبک به نظر می رسد که ما به دنبال به طور مستقیم به ذهن نویسنده در واقع، تهوع (و یا La Nausà © همانطور که در فرانسه است) به عنوان یک خاطره از شخصیت اصلی نوشته شده است که عمدتا افکار خود را بر روی کاغذ قرار می دهد همانطور که او اساسا از طریق زندگی رانده شده است، و به نظر می رسد رانش به نظر می رسد. تهوع در مورد یک مورخ به نام آنتوان است که اساسا در تلاش است تا با او صحبت کند. او از لحاظ مالی امن است، به این معنی که او مجبور نیست کار کند و اساسا زمان خود را صرف تحقیق و نوشتن درباره یک سیاستمدار فرانسوی مبهم می کند. او همچنین کمی عصبانی است، اما با Autodidact ارتباط برقرار می کند، که اساسا هر کتاب را در کتابخانه به صورت الفبایی خواند (چیزی که احتمالا نمی توانم انجام دهم، نه خیلی خواندن هر کتاب در کتابخانه، بلکه خواندن آنها به ترتیب حروف الفبا، هر چند من احتمالا کتاب هایی مانند پنجاه سایه خاکستری و عواقب را پر می کنم). همچنین چند کاراکتر دیگر در این کتاب وجود دارد، از جمله Antoines long lost love Anny، که او تلاش می کند تا با او ارتباط برقرار کند تا تنها کشف کند که او حرکت کرده است. این کار خنده دار این است، و من حدس می زنم که آن را نشان می دهد نوع شخص که او است، چسبیده به گذشته است که مدتها گذشت. این اتفاق می افتد، به ویژه هنگامی که یک نفر تنها باشد، تنها افرادی که ما می دانیم افرادی هستند که ما شناخته ایم، بنابراین وقتی تصمیم می گیریم که عشق را دنبال کنیم، تنها کسی که به نظر می رسد، به عقب نگاه می کند که او (یا او) دارد شناخته شده به عنوان مخالف مردم که او (یا او) می داند. سپس دوباره حدس می زنم این ماهیت آینده است - این ناشناخته بزرگ است، در حالی که گذشته شناخته شده است، و به همین ترتیب، وقتی که ما به گذشته نگاه می کنیم، ما فقط با افرادی که شناخته شده اند و افرادی که ما شناخته شده است تمایل بیشتری به تسخیر کردن وجود دارد، زیرا هیچ شگفتی تند و زننده وجود ندارد، جایی که مردم ما نمی دانند، هر چند ما ممکن است آنها را ملاقات کنیم، یک تخته سنگ خالص است، که به معنی پتانسیل برای برخی از شگفت انگیز تند و زننده است. با این حال، آنتونی کشف کرد که چیزها ثابت نیستند - همانطور که در مورد آنی تغییر می کند. او نقل مکان کرده و به سادگی نمی خواهد به عقب برگردد، جایی که آنتونی به سادگی می خواهد به گذشته ای که اکنون رفته است، چسبیده باشد. من حدس می زنم این است که چرا او یک مورخ است زیرا نمی خواهد گذشته را ترک کند. با این حال، آیا این به این معنی است که فورد درست بود وقتی که گفت که تاریخ، استقلال است؟ من فکر نمی کنم - دو راه برای نزدیک شدن به تاریخ وجود دارد: روش علمی و راه محافظه کارانه. آکادمیک به دنبال یادگیری از گذشته است تا قادر به درک اینکه چرا همه چیز به چه شیوه ای است، و دنبال الگوهایی است که به ما در تعیین آینده کمک کند. این همان تحلیلگر بازار سهام است - آنها دادههای تاریخی را در تلاش برای دنبال کردن الگوهایی که ممکن است آنها را ایجاد کنند و ...

مشاهده لینک اصلی
سارتر چیزی را که من برای سالها احساس کرده و فکر کرده ام، چیزی که هر روز با آن مبارزه می کنم. Objects نباید لمس کند زیرا آنها زنده نیستند. شما از آنها استفاده می کنید، آنها را در جای خود قرار دهید، شما در میان آنها زندگی می کنید: آنها مفید هستند، هیچ چیز بیشتر. اما آنها مرا لمس می کنند، غیر قابل تحمل است. من می ترسم که با آنها ارتباط برقرار کنم، همانطور که آنها حیوانات زندگی می کنند. @ ---- @ Three oâ € ™ clock. سه ساعته همیشه دیر یا خیلی زود برای هر کاری که میخواهید انجام دهید. یک لحظه عجیب در بعد از ظهر. @ ---- @ خاطراتم مثل سکه ها در کیف پول devilâ € ™ ثانیه است: زمانی که شما آن را باز می کنید، شما فقط برگ های مرده را پیدا می کنید. @ ---- @ من هرگز تا به حال چنین قوی احساس کردم که من از ابعاد مخفی محروم هستم، در محدوده بدن من محدود هستم، از آن افکار پوشیده مانند حبابها. من خاطرات خودم را با خودم ساختم من منحرف شده ام، در حال حاضر رها شده است: بیهوده سعی می کنم دوباره به گذشته برگردم: من نمی توانم فرار کنم. @ ---- @ مسی، من اعتقاد بر این بود که کلمه ماجراجویی می تواند تعریف شود: یک رویداد از عادی بدون لزوما خارق العاده است. @ ----- @ من هستم، من کسی هستم که آن را نگه می دارد. I. بدن بعد از آن شروع به خواندن می کند. اما فکر کردم «من کسی هستم که آن را ادامه می دهد، آن را باز می کند. من وجود دارم. چطور مارپیچ این احساس موجود است؟ من آن را آرام کرده ام، به آرامی. ... اگر من بتوانم خودم را از تفکر حفظ کنم! من سعی می کنم و موفق شوم: سرم به نظر می رسد با دود پر می کند ... و بعد دوباره شروع می شود: â € œSmoke ... نه فکر می کنم ... نمی خواهم فکر می کنم ... من فکر می کنم من donâ € ™ میخواهم فکر کنم من باید فکر نکنم که من فکر نمی کنم. از آنجا که هنوز یک فکر است. آیا هرگز به آن پایان نخواهد یافت؟ @ ---- @ شما می دانید، این کاملا شغل شروع به دوست داشتن کسی است. شما باید انرژی، سخاوت، کوری داشته باشید. حتی یک لحظه هم در همان ابتدا وجود دارد که شما باید از طریق یک پرتقال پرش کنید: اگر شما در مورد آن فکر می کنید، آن را انجام نمی دهید. من می دانم که هرگز دوباره پرش نمی کنم @

مشاهده لینک اصلی
از اینکه چقدر از این کتاب لذت بردم، متعجبم. با توجه به جزییات و احترام کامل به جزئیات، داستان های روایت آنتونی افکار را از طریق نوشته های خاطرات خود می گیرد. تنها انتقاد من از کتاب، در واقع یک تعریف است، که این نوشتار به طرز دقیق منعکس کننده افکار شخص است که کتاب به همان اندازه به عنوان بیش از حد به عنوان افکار ما تمایل دارند (و یا شاید فقط افکار من، HM؟ ) بنابراین خواندن کمی خسته کننده می شود و این چیزی است که من، شاید ناعادلانه، از دادن حداکثر 5 ستاره کتاب متوقف می کند. به طور کلی، این کتاب برای من بخش های خاصی بود که من امیدوارم هرگز آن را فراموش نکنم. (ویرایش: جیگ است بالا. من آن را تحسین 5 ستاره.)

مشاهده لینک اصلی
@ چیزی که در زندگی به شمار می آید تعداد ماجراهای نادر و هیجان انگیز او است، اما عمق درونی آن زندگی نیست. @\n--- Hayden Carruth، From books Introduction مقارن روانشناختی ذهن انسان در حالت اضطراب نامشخص چیزی است که ژان پل سارتر در ته ته ته بلکه به عنوان پایه ای از الهام برای شکل دادن به سبک روایی که درک افکار بی شکل را شکل می دهد در دنیای فصلی فیزیکی به عنوان غیر قابل مشاهده در فرم پیچیده خود را قابل مشاهده است، نشان دادن نگاه اجمالی از تحول درونی است که می تواند در هر مردی که در حالت گذرا وجود دارد رنج می برد. ماهیت واقعی این وجود دارد در فیبر آگاهی انسان، که شامل اندیشه های بی پایان است که در عمق سکوت درونی خود شکوفا می شود. این آخرین مدافع مرزی است که باید از شکل گذرا به او افسرده شود تا ماهیت پنهانی واقعیش را تعریف کند ... این همان چیزی است که سارتر عمیقا نفوذ می کند، همانطور که وی در داخل ذهن مضطرب و شکنجه آنتوان روکوتنین از طریق مجلات او، به دنبال ماهیت فوری افکار به عنوان ساختار روایت، پایه اساسی آن است که به نظر می رسد ریشه ای از سبک ساخته شده مشهور توسط ویرجینیا وولف در رمان های او، اما سارتر نوشتن دشوار است، زیرا متوجه نیست، چرا که پیروی نمی کند یک قطعه خاص، به عنوان روحانی هوش مصنوعی در جهات مختلف رشد می کند، ایجاد تعداد زیادی از تصاویر غیر مرتبط، به نظر می رسد مانند یک جریان است که جریان و حرکت به مسیر ناشناخته است. با این حال، تنها چیزی که قابل درک است، عمق سبک نوشتن آن است، که در توانایی او در حفاری عمیق تر در قبر تاریک وجود وجود دارد. روانکاوی سفر روانی را از طریق کلیه زندگی خود مشاهده می کند، که از انعکاس کم از گذشته تار شده به جریان می افتد نقطه اوج پارانویا در حال حاضر در ارتباط با برگشت ناپذیری از زمان است که توسط رویدادهایی که فراتر از کنترل زمینیشان شکل می گیرد، باعث می شود. این آگاهی او به دنبال برقراری ارتباط با ناشناخته بزرگ است، در شرایطی که سارتر تنها به عنوان تهوع نامیده می شود، شاید نمایشی نمادین از روانکیتینز، بیماری روحی و جسمی موجودیت فیزیکی، داوطلبانه استفراغ هدیه زندگی از سیستم او و اجازه ظهور رستگاری واقعی از روحانی که درون او زندگی می کند. â~¾

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب تهوع


 کتاب آخرین روزهای والتر بنیامین
 کتاب مرگ به وقت بهار
 کتاب شادکامی، شکوفایی و زندگی خوب
 کتاب در دام افتاده
 کتاب ضیافت افلاطون (راهنمای خواننده)
 کتاب خط خطی های روح سرگردان